آوينآوين، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

خنده کن بی پروا،خنده هایت زیباست

آوین شیطون بلا

چند وقت اخیر عروسک کوچولو حسابی شیطون شده و اصلا آروم و قرار   نداره،دائما در حال مهندسی چیزهای اطراف و پرت کردن خودش به سمتی که   یه چیز جالب براش باشه هست دیگه به بغل راضی نیست و باید روی پاهاش   نگهش داریم تا خودش به هر سمتی که دوست داره قدم برداره با صدای   تلفن و آیفون سریع سرشو و برمیگردونه و میگه ها صبح که از خواب بیدار   میشه هم اولین کاری که انجام میده اینه که با مامان سوسن تلفنی صحبت   میکنه یه سری کلمات نامفهوم هم میگه و توی شعرهایی که براش میخونیم   صدای بعضی از حیوانات رو در میاره عاشق شعر عروسک قشنگ من هست   و خودش هم ...
25 فروردين 1393

هشت ماهگی و دوباره تولد بازی

طبق روال هر ماه،ما برنامه تولد داشتیم. می خواستیم وقتی وایساده     بودی ازت عکس بگیریم که دخمل طلا همش می خواست به سمت کیک بره و     نشد عکس دلخواهمون رو بگیریم .       هنوز عکس گرفتنمون تموم نشده بود که ناگهان       ...
19 فروردين 1393

گردش بهاری

یه روز زیبای بهاری من و مامانی و بابایی و خانواده هر دوتاشون و عمو سعید     رفتیم باغ بابا هادی و حسابی خوش گذروندیم . چون هوا یه کم سرد بود برای     من چادر زدن تا سرما نخورم   شکوفه ها دراومده بودن و همه جا خیلی قشنگ شده بود     این شما و اینم یه عروسک دوست داشتنی                     ...
13 فروردين 1393

اولین عید جوجو

عسل مامانی قرار بود اولین سفرش توی اولین عیدش باشه که متاسفانه یه   مشکل پیش اومد و ما شیراز موندیم   به هر حال مشکلات باعث نشد که عروسک ما با اولین هفت سینش عکس   نگیره     جوجو در کمین سفره هفت سین       اینم نفسم خونه بابا هادی           ...
3 فروردين 1393
1